اختصاصی سل.نیوز/ لیا شیرازی: آلبوم «وکالیز» در سبک کلاسیک، با دونوازی پیانو و ویولن پوریا و پریسا پیرزاده، گرچه واژه هایی را در هر قطعه همراه خود ندارد اما یک بار گوش سپردن به آن می تواند مخاطب را به دنیای زیبایی از احساس، رویا و عشق رهسپار کند.
این آلبوم در قالب 9 قطعه به نام های «زنبور عسل»، «سوییت در سل مینور»، «لیبسلاید»، «وکالیز»، «کاپریس»، «بهار (قسمت اول)»، «تابستان (قسمت سوم)»، «فهرست شیندلر» و «روز تعطیل (قطعه ایرلندی)» آثاری از بزرگانی همچون فریتز کرایسلر، مکس رگر، فرانس شوبرت، آنتونیو ویوالدی، هنری ویوتم و سرگئی راخمانینوف را در خود جای داده است.
این خواهر و برادر دو قلو متولد سال 68 در تهران هستند. نقطه آغاز حضور حرفه ای هر دو به سن 11 سالگی و ورود به هنرستان موسیقی برمی گردد.
پریسا نزد استاد سیاوش ظهیرالدینی نواختن ویولن و ویولا را آغاز می کند و پس از اخذ دیپلم از هنرستان موسیقی، در امتحان ارکستر سمفونیک تهران به عنوان نوازنده ویولن شرکت کرده و قبول می شود. بعد از گرفتن لیسانس وارد دانشگاه هنر تهران شده و مدرک فوق لیسانس موسیقی خود را دریافت می کند. از سن 17 تا 22 سالگی با ارکستر سمفونیک تهران همکاری داشته و با رهبرانی چون لوریس چکناواریان، نادر مشایخی، منوچهر صهبایی، شهرداد روحانی، علی رهبری و چندین رهبر مهمان خارجی در اجرای کنسرت های متعدد در داخل و خارج کشور ساز زده و در ارکستر خوانندگانی همچون همایون شجریان و علیرضا قربانی نیز حضور داشته است.
پوریا نیز در وهله نخست به مدت کوتاه یک ماه ساز ابوا را برمی گزیند و سپس به سمت پیانو گرایش پیدا می کند و نزد استادان سروش ده بستی و شهره قاجار این ساز را می آموزد و پس از فارغ التحصیل شدن، فعالیت های استودیویی و اجرایی خود را در قالب آلبوم و کنسرت آغاز می کند و در حال حاضر نیز با ستار اورکی در زمینه نوازندگی موسیقی فیلم همکاری دارد. وی در عرصه آهنگسازی هم فعالیت جدی دارد.
پریسا پیرزاده طی گفتگوی اختصاصی با سل.نیوز درباره ورود به عرصه موسیقی گفت: «از کودکی در خانواده بستر مناسبی فراهم بود که ما را به سمت موسیقی سوق می داد. با توجه به تفاوت دوازده ساله با خواهر بزرگترم، هر زمان که او ساز می زد، شیفته نوازندگی اش می شدم و در آرزوهایم خودم را یک ویولنیست تصور می کردم که می تواند تمام احساسش را به زیباترین شکل با نوازش آرشه بر روی سیم ها به تصویر بکشد و همین باعث شد دو ساز ویولن و ویولا را انتخاب کنم. برای رسیدن به جایگاه امروزم بی نهایت تلاش کردم، زمان زیادی صرف کردم و خوشحالم که امروز آرزوی دوران کودکی ام محقق شده است و می توانم بنوازم و احساس مخاطب را با صدای سازم همسو کنم».
وی با اشاره به نقش اساتید موسیقی در شکل و سو دادن به علاقه هنرجو گفت: «یکی از مهمترین دلایلی که خودم در دورانی که می توانستم مانند خیلی ها جوانی کنم، ترجیح می دادم ساعت ها در اتاقم با دقت و پشتکار ساز بزنم، عشقی بود که به اساتیدم بخصوص استاد ظهیرالدینی داشتم؛ کسانی که من را برای هر چه بهتر شدن در مسیر درست هدایت می کردند. شخصا برای یک مدت کوتاهی تدریس می کردم اما به این نتیجه رسیدم هر نوازنده خوبی لزوما استاد خوبی برای آموزش نیست. این کار برایم سخت بود و احساس می کردم نمی توانم آن طور که می بایست از کلاس راضی باشم لذا آن را کنار گذاشتم و از گفتن این که تدریس برایم سخت است هم ابایی ندارم. به نظرم این که بتوانی در قدم اول با توانایی هایت روراست باشی، مهمترین بخش از موفقیت است».
او ادامه داد: «در حال حاضر اکثر کسانی که تصمیم می گیرند سازی بیاموزند، ترجیح می دهند موسیقی پاپ را در اولویت قرار دهند اما شاید یک دهه قبل، علاقه و گرایش وافری به سمت موسیقی کلاسیک وجود داشت و اکثر کسانی که ساز می زدند، ترجیح می دادند وارد این عرصه شده و به بهترین نحو در این سبک پیشرفت کنند که باز هم یکی از مهمترین دلایلش به اساتید بی نظیری برمی گردد که در زمان ما تدریس می کردند و افسوس که طی سال های اخیر یا از کشور رفته اند و یا ترجیح می دهند به صورت خصوصی تدریس کنند تا هنرستان و برخی از آموزشگاه ها و این به طبع روی خروجی هنرجو تاثیر بسزایی می گذارد. از طرف دیگر بخشی از این مساله به سلیقه شخصی نوازنده نیز برمی گردد. من در حال حاضر در گروه های سنتی هم ساز می زنم اما در خلوت باز موسیقی کلاسیک می شنوم و از آن لذت بیشتری می برم. فکر می کنم این که شما چه سبک و سیاقی را برمی گزینید، از یک جا به بعد کم اهمیت می شود وقتی شما خوب ساز می زنید. این مساله بسیار قابل اهمیتی است که شما در هر سبک و قطعه موسیقی که در آن حضور دارید، به بهترین شکل نوازندگی کنید و احساس نت ها را به زیباترین نحو به مخاطب منتقل کنید».
پریسا پیرزاده در رابطه با نحوه شکل گیری آلبوم «وکالیز» توضیح داد: «اواخر سال 95 بود که تصمیم گرفتم آلبومی را در کارنامه هنری ام به ثبت برسانم و با پوریا در این باره صحبت کردم و از فروردین کار را آغاز کردیم. قطعاتی را انتخاب کردم که بیش از دیگر آثار به آن ها تعلق خاطر داشتم. نکته جالب این بود که پوریا پیشنهاد داد در هنگام ضبط، تمام قطعات را به بدون ادیت و مکث بنوازیم. این کارمان را سخت کرده بود چون مجبور بودیم تمرین بیشتری داشته باشیم. در ضمن اگر در هنگام ضبط حتی یک نت را اشتباه یا بدون احساس لازم می نواختیم، از ابتدا دوباره آن قطعه را می گرفتیم. فکر نمی کنم هیچ آلبوم بی کلامی به این شکل لایو و آنسامبل ضبط شده باشد یا اگر هم این اتفاق پیش از این اتفاق افتاده، ما جایی نشنیده ایم. اصرار داشتیم واقعی ترین احساس در قطعات این آلبوم جاری باشد و این نحو نوازندگی با وجود تمام سختی هایی که داشت ما را به هدفمان نزدیک کرد و امیدوارم تمام هر آن چه در ذهن و قلبمان در هنگام نواختن گذشت، به مخاطبین نیز منتقل شود و نهایت لذت را از شنیدن تک تک قطعات ببرند».
ایشان تصریح کرد: «در طی این سال ها گوش موسیقایی مردم به اصطلاح خراب شده است، آن قدر که با هر موسیقی ای که فارغ از هر سبک و سیاقی دارای اصالت است، فاصله گرفته اند و نمی توانند ارتباط برقرار کنند بخصوص از دهه نود که فروش کنسرت ها یک اصل محسوب شد و لذا هر قطعه ای گهگاه با محتوایی سخیف عرضه شد تا به آن هدف دسترسی پیدا کنند و بی شک از چنین جامعه ای نمی توان انتظار داشت موسیقی در دیدگاه اقشار مختلف، بهانه ای برای دستیابی به آرامش و تسکین دهنده روح و ذهن باشد وگرنه هر روز آثار بسیار خوبی در ژانرهای مختلف خلق شده که متاسفانه شنیده نشده به فراموشی سپرده می شوند».
این نوازنده ویولن در پاسخ به این مساله که اکثر آلبوم ها و کنسرت هایی که در سبک کلاسیک ارائه می شوند، بازنوازی قطعات ساخته شده توسط آهنگسازان مشخص جهانی است، گفت: «یکی از مهمترین اصولی که در این سبک مطرح است، نوازندگی در سطح پیشرفته ست و در واقع یکی از موفقیت های نوازنده ها، بدون اشکال نواختن قطعات آهنگسازان برجسته دنیاست و سال هاست در تمام جهان این قطعات آموزش داده می شوند و در واقع کسانی که این آثار را می شنوند و یا در کنسرت ها حضور پیدا می کنند نیز تمایل به همین مساله دارند اما به نظرم ما به جایگاهی رسیده ایم که وقت آن است خودمان قطعاتی را بسازیم و بنوازیم و قدمی نو در این زمینه برداریم تا بتوانیم مخاطبین بیشتری را جذب کنیم. این اتفاق در موسیقی پاپ و سنتی افتاده و حتی شاهد هستیم کنسرت هایی از این دست نیز با استقبال مواجه می شوند. این یکی دیگر از اهدافی ست که من برای آینده دارم و امیدوارم بتوانیم در آلبوم بعدی، قطعاتی را بنوازیم که ساخته خود ماست و یک حس بدیع و موسیقی غیرقابل پیش بینی را به نمایش بگذاریم و اگر قرار باشد کنسرت دوئتی داشته باشیم ترجیح می دهم آثاری را به روی صحنه ببریم که از ساخته های خودمان هستند. به هر حال فکر آن رسیده است که ما به همراه مخاطبین، موسیقی جدی را جدی بگیریم!».
در ادامه این گفتگو، پوریا پیرزاده نیز با اشاره به عدم استقبال اکثر مخاطبین از موسیقی کلاسیک گفت: «در خانواده ما این ژانر از موسیقی به شکل خاصی شنیده می شد و انتخاب ما بی تاثیر از محیط اطرافمان نبود هر چند موسیقی سنتی را نیز به صورت منتخب و برگزیده گوش می دادیم. با این حال، شرایط کاری امروز، من را به سمت موسیقی پاپ هم کشانده است. پیانو می تواند محدوده گسترده ای از اصوات را تولید کند و خوشبختانه این مساله باعث شده به راحتی بتوان به سبک های مختلف ورود کرد و من نیز به عنوان نوازنده پیانو از این امر مستثنی نیستم».
او ادامه داد: «در تمام جهان نام موسیقی کلاسیک با سختکوشی و تلاش مضاعف گره خورده است و اصولا کسانی که این سبک از موسیقی را دنبال می کنند، به راحتی می توانند از پس نواختن سبک های دیگر و حتی سازهای مشابه برآیند چون فواصلی در نوازندگی سازهای کلاسیک هست که در سبک های دیگر وجود ندارد و این را در زمان ضبط قطعات این آلبوم به واقع تجربه کردیم و شک ندارم که حس هر قطعه را به بهترین نحو نواختیم و این همان نقطه عطفی ست که مطمئنا در ضبط هایی که با ادیت همراه هستند، به این وسعت به آن نمی رسیدیم. در موسیقی کلاسیک حتی اگر موزیکالیته یک اپسیلون تغییر کند، کاملا مشخص می شود و در نتیجه با جدیت بسیار زیادی برای نواختن هر قطعه زمان گذاشتیم و تا زمانی که نتیجه کارمان راضی کننده نبوده، سراغ قطعه بعدی نمی رفتیم».
وی در رابطه با میزان علاقمندی مخاطبین به قطعات بی کلام اظهار داشت: «موسیقی در سراسر جهان به سمت کلام پیش رفته است و مخاطب به دلیل این که از واژه ها معانی خاصی در ذهن دارد و به راحتی می تواند با یک قطعه ارتباط برقرار کند، ترجیح می دهد موزیک باکلام بشنوند اما خاصیت قطعاتی که صرفا نوازندگی هستند، این است که شما به مخاطب اجازه می دهید، از صدا و نوایی که می شنود برداشت خاص خود را داشته باشد و ذهن، او را به سمتی می برد که احساسش هدایتش می کند و در نتیجه تصاویر قلبی اش از یک اثر خاصتر است گرچه اصولا این نوع موزیک طرفداران کمتری دارد و این مساله در ایران که کاملا خواننده محوری مطرح است، بیشتر نمود دارد اما فکر می کنم کسانی که موسیقی بی کلام گوش می کنند افرادی با ذهن هایی هستند که ترجیح می دهند خود را از داستان ترانه ها رها کنند و آزادانه تر درباره قصه یک قطعه موسیقی فکر کنند. همچنین با توجه به شرایطی که موسیقی امروز در جامعه ما دارد، کسانی مانند ما که آلبوم کلاسیک و بی کلام منتشر می کنند، به علت عدم حمایت های لازم مطمئنا نمی توانیم آن طور که می بایست روی فروش آن متمرکز شویم چون نه تنها افراد خاصی از آن استقبال می کنند که پس از مدتی قطعات به صورت رایگان منتشر می شوند. با توجه به این شرایط امیدوار هستیم حتی کسانی که جز طرفداران موسیقی بی کلام نیستید هم این قطعات را بشنوند و از آن ها لذت ببرند».
ایشان با اشاره به توانایی های منحصر به فرد هر نوازنده در هنگام سلونوازی اظهار داشت: «آن چیزی که در دوره حرفه ای، نوازنده ها را از یکدیگر متمایز می کند، مهارت و احساسی ست که در هنگام نواختن هر نت از آن بهره می برند و همین مساله باعث می شود نوازندگی برخی از افراد، شیرین تر به گوش برسد. در واقع نت همان است اما به خوبی متوجه می شویم که نتیجه کار دو نوازنده با یکدیگر فرق می کند و این به قدرت ذاتی و شعور موسیقایی هر نوازنده برمی گردد».
وی در پایان گفت: «ما تمام تلاشمان را کردیم اثری قابل تامل و ارزشمند منتشر کنیم تا نخستین قدم برای تولید آلبوم در کارنامه هنری مان محکم و قابل دفاع باشد. این مسیری ست که برای خود برگزیده ایم و رسیدن به اهدافمان از اهمیت زیادی برخوردار است لذا امیدوارم مورد حمایت دوستداران موسیقی قرار بگیریم و نواخته هایمان شنیده شود».
* در ادامه می توانید گزارش تصویری این گفتگو را از نگاه دوربین «ساجده خارج» ببینید: